ذکر شیخ-علیرضا نیکبخت واحدی-حفضه الله

 آن متنفر از گِل، آن مالنده‌ی ژِل، آن راننده‌ی خاور، آن زننده‌ی داور ، آن عاشق خر و توبره، آن دارنده‌ی گردنبند نقره، آن که در تیم ملی بودی(!)، آن صاحب عینک دودی، آن موافق کارتون همینه، آن به رخ کشاننده‌ی پشم سینه، آن رفیق مهرداد میناوند، آن آبی پوش خالی‌بند، آن دوستدار ترانه مابی‌مابی، آن مهاجم تیم آبی، آن علاقمند به وزن و قافیه، آن مرد پر از حاشیه، آن متنفر از هر چه اتوبوس شرکت واحدی ،«علیرضا نیکبخت واحدی»،از گنده مشهدی‌های سمت چپ فوتبال عصر خود بود، با این همه خیلی بی‌خود بود-حفظه‌الله-! روزی از جهان فوتبال خبرنگاری  وی را بدیدی که از وسط اتوبان همت همی رفتی! پس وی را بگفتی: یا شیخ علی پس چرا از وسط خیابان می‌روی و از حاشیه پیاده‌رو نمی‌روی؟ گفت:- حفظه‌الله-!: خواستمی تا از حاشیه دوری کنم! پس خبرنگار بر سبیل مصاحبه افزود: علیامخدره «هدیه تهرانی» را اولین بار کجا دیدی؟ شیخ پاسخ گفت: «به پارتی» و ادامه چونین بدادی که یا مرید زمانی برسد که پارتی را مذموم بدانند پس بدان که مقصود فیلم پارتی است. خبرنگار گفت: هم حال او را می خواهی یا نه؟ پس شیخ بر سبیل تعجب گفت: « کدامین مرد است که از دیدار زنی دل خوش نباشد!» او را دلخوشی از این دست بسیار بود. -غفرالله‌ذنوبه-!

وی را پرسیدند بعض مریدان خاص که: یا شیخ چرا بعد از گل ادا و اطوار و شکلک درمی‌آوری؟! شیخ علیرضا بر سبیل عصبانیت گفتی: پس چی دربیاورم؟!

حاضرجواب مردا که او بودی- رضی‌الله‌عنه‌-!

نقل است که خواجه« امیر قلعه نویی» که از گنده مربیان عصر خویش بود در مورد شیخ علیرضا گفت: او را نه از برای فامیل بلکه به دلیل عضویت در باشگاه استقلال باشد که نیکبخت هستی! و نیز گفت: او بازیکن ما نباشد و وقتی او را پرسیدند از چه؟ پس بگفتی: از این جهت که وقتی که در زمین هست اخراج می‌شوی و چون نیستی هم که دیگر نیستی!پس در هر دو صورت بازیکن ما نباشدی!

چون از دنیا برفت روی قبرش چنین نوشتند که: در این جا مردی آرمیده به غایت گنده که اگر چه در فوتبال کسی نشدی لکن در حاشیه فوتبال بزرگ مردی بودی-حفظه‌الله-!
http://www.sizdah.net/safe6.htm

حال اس اس ها شدیدا رفت تو قوطی

حضور انور والاگهران استقلال ....
از صمیم قلب سرکاررفتن اساسی کلیه عوامل و پرسنل آن تیم درپیت را شادباش گفته و از علی جون انصاریان کمال تشکرراداشته ام که اساسی حال آبی ها را تو قوطی نموده و با افتخار و به مدت ۶ ماه به تیم معظم سایپا منتقل گردید.
علی جون دوست داریم ....علی جون دوست داریم ....علی جون دوست داریم ....
غمخوار دوست داریم........غمخوار دوست داریم........غمخوار دوست داریم........
در ضمن از مبلغ قرارداد به کوری چشم استقلالی ها چیزی نمیگم...
یه خبر دسته اول دیگه اینکه ناصر ابراهیمی هم از تیم پروین رفت...و الان به عنوان سرمربی تیم عقاب به همراه پرویز کماسی مشغول به کارشدن.
مخلص هرچی قرمزه........ تا خبرای دسته اول بعدی....بای بای....

بازی استقلال از نگاه سوم

شال  گردن آبی را کسی روی گردنش انداخت که می گفتند در تابلوی شام آخر به «یهودا» شباهت فوق العاده ای دارد. سال هاست که وقتی پرویز برومند را می بینیم ناخودآگاه خاطره ای را به یاد می آوریم که منجر به پایان حکومت ناصر حجازی در استقلال شد.
بگذریم. گذشتن زیباست. بازی با تیمی که حجازی دوستش دارد- حتی اگر نامهربانان او را از آنجا جدا کرده باشند- همان طور آغاز شد که پیش بینی می شد. چند لبخند از شاگردان قدیم، برخاستن فریاد حجازی، حجازی از روی سکوهای آزادی، تقدیم چند بوسه، دسته گل و...
حجازی روی نیمکت استقلال نشست. استقلال اهواز نه تهران. شال گردن آبی اش را مرتب کرد، دکمه های پالتویش را بست، نفسی تازه کرد و ماجرا آغاز شد.
یکی کنار زمین ایستاده بود و فریاد می زد تا تیمش این، رجزخوانی پنهان را که با بوسه و لبخند آغاز شده بود به رقیب نبازد. پالتوی قهوه ای پوشیده بود. با این حال همه می دانستند که این پالتو، پالتوی ناصر حجازی نیست. در این روز خاص امیر قلعه نویی چقدر به ناصر حجازی شبیه شده بود اما مشکل این بود که حجازی یکشنبه عصر در آزادی شبیه خودش نبود!
تفاوت حجازی با خودش از لحظه ورود به زمین آغاز شد. وقتی که مثلاً چند سال پیش ترجیح نداد به احترام رنگ آبی پیراهن تیم محبوب اش برود روی سکو بنشیند. بعد هم که امیر قلعه نویی با پالتو کنار زمین ایستاد و فریاد زد، او رفت و آرام روی نیمکت تیمش نشست. شاید اگر می دانست امیر قلعه نویی هم پالتو می پوشد او با گرمکن ورزشی می آمد بالای سر تیمش!
حجازی روی نیمکت استقلال نشست. استقلال اهواز نه تهران، شال گردن آبی اش را مرتب کرد، دگمه های پالتویش را بست، نفسی تازه کرد و ماجرا آغاز شد.
... امیر قلعه نویی فریاد می زد و استقلال در جست وجوی گل بی تابی می کرد. بعد از ۴ تساوی باید این بازی را می بردند. روی نیمکت حریف حجازی نشسته بود. استقلال اهواز هم تیم سابق قلعه نویی بود. استقلال باید این بازی را می برد. همین بود که استقلال حمله کرد و زود هم به گل رسید. رضا عنایتی یاد روزی افتاد که ۷ گل به تیم سابق ناصر حجازی- استقلال اهواز- زده بود. توپ را از سیدعباسی گرفت، چند نفر را فریب داد، توپ را روی دروازه فرستاد، از روی سر نیکبخت و میرطرقی گذشت و درست نشست روی سر علیرضا منصوریان، چند لحظه بعد آزادی منفجر شد. استقلال تهران یک- استقلال اهواز صفر یا صادقانه بنویسیم، قلعه نویی یک- حجازی صفر.
وقتی که استقلال گل زد حجازی از جایش تکان نخورد اما هر کس که او را از قبل می شناسد می دانست که در آن لحظه چه حالی دارد. همین چند وقت پیش بود که استقلال اهواز رفت امارات و حجازی در پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید آیا امکان بازگشت شما به استقلال وجود دارد؟ با خونسردی گفت: «دروغ چرا؟ قرارداد من با استقلال اهواز یک ساله است. شرایط اینجا هم برای پیشرفت مناسب است اما اگر استقلال تهران مرا بخواهد حتماً قبول می کنم.»
این ناصر حجازی است. مردی که مغرور و بداخلاق به نظر می رسد اما قادر به پنهان ساختن علاقه خود به استقلال نیست. چه جذبه ای دارد این نیمکت استقلال. وسوسه بزرگی که تمام بازیکنان بزرگ تاریخ استقلال شب ها از هیجان دستیابی به آن خواب به چشم هایشان نمی آید. برای حجازی این وسوسه کمی بزرگتر است. این بود که تحمل او هم بالاخره به پایان رسید. وقتی که شیردل روی نیکبخت خطا کرد و سیدعباسی به سرعت توپ را برای عنایتی فرستاد، حجازی عاقبت از روی نیمکت تیمش کنده شد. حالا او به خودش شبیه شده بود. داور را صدا کرد و فریاد زد. این ناصر حجازی بود. همان مردی که وقتی روی نیمکت استقلال می نشست، استقلال تهران نه اهواز، آرام و قرار نداشت. حجازی روی نیمکت استقلال نشست. استقلال اهواز، نه تهران. شال گردن آبی اش را مرتب کرد، دکمه های پالتویش را بست، نفسی تازه کرد و ماجرا آغاز شد.
... حالا دیگر حجازی برخواستش غلبه کرده بود. روی نیمکت تیمش بند نمی شد. خیلی دوست داشت تیمش بازنده این روز خاص نباشد. گاهی می آمد کنار زمین و نحوه پاس دادن و گل زدن را نشان می داد. او که به خودش شبیه شد تیمش جان گرفت. تنها چند دقیقه از آغاز نیمه دوم گذشته بود که استقلال اهواز به گل رسید. ضربه مهرزاد رضایی روی تیر عمودی دروازه نشست، آدریانو به توپ ضربه زد و اخم های حجازی باز شد. تا پایان فقط ۴۲ دقیقه باقی مانده بود. همین تساوی هم برای حجازی و تیمش و البته آنهایی که روی سکو نشسته بودند، کافی بود.
همیشه وقتی مطمئن می شوی، شکست می خوری. این داستان دیروز برای حجازی تکرار شد. استقلال وقتی به گل رسید که برتر از حریف نبود. حجازی هر چه کرد نتوانست مثل سردار فاتح ورزشگاه را ترک کند، اما از اهواز تا تهران فاصله ای نیست. فاصله ای کمتر از آنچه دیروز بین نیمکت قلعه نویی و حجازی وجود داشت. این حقیقت را مربی امروز استقلال خوب می داند. تجربه ثابت کرده اهواز به تهران نزدیک است. حجازی روی نیمکت استقلال نشست. استقلال اهواز نه تهران. شال گردن آبی اش را مرتب کرد، دکمه های پالتویش را بست، نفسی تازه کرد و... بازی هنوز تمام نشده!
http://www.sharghnewspaper.com/820918/sport1.htm 

توی یه روز مزخرف ....... یه نتیجه بیخود.............. همه چی رو قوز بالاقوز کرد.
خوب چیه.....آدم به تیم اول جدول ببازه بهتره یا به تیم رشتیا ؟؟؟؟
امروز که از اول صبحش گند بود.... اینم از وسط روز که بازی و نتیجش حسابی حالمونو گرفت...خدا شبشو بخیر کنه.....
به قول ظریفی..... یه موقعه ... اون قبل ترا .. وقتی میخواستن راجع به آدم حرف بزنن یه میرزا بعد اسم طرف میذاشتن که نشونه احترام به اون آدم بود...... ولی حالا ... نه از ون آمیرزا چیزی یاقی مونده نه از اون احترام...... و به قول گفتنی .. : اون مه مه رو لولو برد...... حالا واسه خاطر هر کس و ناکسی...واسه خاطر یه هرجائی ...... یا یه.... جائی ....تو روت وای میستن و به قولی هارت و پورت می کنن...
ای جوانی ..... کجائی .....
اون موقه ها همه چی قشنگتر بود....  نه ؟؟؟؟؟؟
ولی بازم با این حال زندگی ادامه داره...... خوشا به حال اون میرزاهائی که هنوزم .. میرزا باقی موندن.......... خوشا به حالشون.....
یگذریم.....
ببینیم این اس اس های در پیت چیکار میکنن......البته اگه مثل همیشه گاو بندی نکنن و یکی به نفع اون یکی بازی رو خراب نکنه.....
تا بعد....
قرمزته...................................................................................................

خدارو شکر....از مرحله اول رد میشیم :)

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
بر اساس قرعه‌کشی مرحله‌ی مقدماتی مسابقات فوتبال جام جهانی 2006 که شامگاه جمعه در فرانکفورت انجام شد، تیمهای آسیایی حریفان خود را در 8 گروه شناختند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) بر اساس این قرعه‌کشی که با حضور سران فیفا و میهمانانی چون پله و شوماخر برگزار شد، تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران در گروه یک مرحله‌ مقدماتی قرار گرفت.
جدول گروه‌بندی این رقابتها به شرح ذیل است:
گروه یک: ایران، قطر، اردن، لائوس
گروه دو: ازبکستان، عراق، فلسطین، چین تایپه
گروه سه: ژاپن، عمان، هند، سنگاپور
گروه چهار: چین، کویت، مالزی، هنگ‌کنگ
گروه پنج: امارات، تایلند، یمن، کره شمالی
گروه شش: بحرین، سوریه، قرقیزستان، تاجیکستان
گروه هفت: کره جنوبی، لبنان، ویتنام، مالدیو
گروه هشت: عربستان، اندونزی، ترکمنستان، سریلانکا