داستانهای امیر کوچولو


اول:
امیر قلعه‌نوعى‌ به‌ شدت‌ از مسئولان‌ شبکة‌ سوم‌ سیما دلگیر است‌ زیرا به‌ اعتقاد او مسئولان‌ این‌ شبکه‌ «کارشناسان» را به‌ گونه‌اى‌ گزینش‌ مى‌کنند تا جو علیه‌ کادرفنى‌ تیم‌ملى‌ کشورمان‌ رقم‌ بخورد. باتوجه‌ به‌ این‌ که‌ تیم‌ملى‌ بد بازى‌ مى‌کند و تاکتیک‌ مشخصى‌ هم‌ ندارد، لذا تنها راه‌ به‌ دست‌ آوردن‌ دل‌ امیرخان‌ استفاده‌ از کارشناسان‌ زیر است:
الف‌ - ناصر ابراهیمى‌ ب‌ - لیدرهاى‌ باشگاه‌ استقلال‌ ج‌ - همان‌ خواننده‌اى‌ که‌ آنالیزور پسران‌ آبى‌ بود، د - دکتر قریب‌ ه‌ - کامران‌ منزوى‌ و - نظرى‌جویبارى‌
به‌ غیر از این‌ چند نفر اگر کارشناس‌ دیگرى‌ به‌ شبکه‌ سوم‌ سیما بیاید قبول‌ نیست‌ و این‌ حرکت‌ به‌ معناى‌ «فعالیت‌ مجدد» دست‌هاى‌ پشت‌ پرده‌ تلقى‌ خواهد شد.

دوم:
 برگزارى‌ فوتبال‌ ایران‌ دیروز نوشت: بعد از درگیرى‌ با صادقى‌ و گزارشگر سیما، امیر قلعه‌نوعى‌ با 5 لژیونر سرشناس‌ تیم‌ملى‌ جلسه‌ گذاشت! در این‌ جلسه‌ طرفین‌ با هم‌ مشورت‌ کردند (خردجمعی) اما تفاهم‌ و توافقى‌ دیده‌ نشد و ستاره‌هاى‌ تیم‌ به‌ صراحت‌ مشکلات‌ را گفته‌ و حتى‌ از سیستم‌ بازى‌ تیم‌ انتقاد کردند.
کریمی، مهدوى‌کیا، رضایی، نکونام‌ و هاشمیان‌ 5 لژیونر حاضر در این‌ جلسه‌ بودند. رضایى‌ و کریمى‌ به‌ انتقاد از تاکتیک‌هاى‌ فنى‌ و سیستم‌ تیم‌ پرداختند اما قلعه‌نوعى‌ گفت: این‌ سیستم‌ بهترین‌ است، شما کارى‌ به‌ آن‌ نداشته‌ باشید! و در روش‌ بازى‌ تیم‌ دخالت‌ نکنید. بهتر است‌ فقط‌ در مورد مسائل‌ روحى‌ حرف‌ بزنید. نکته‌ اینکه‌ قلعه‌نوعى‌ مى‌خواست‌ با این‌ جلسه‌ حاشیه‌ها را کاهش‌ دهد اما این‌ جلسه‌ نتایج‌ روشنى‌ نداشت.
حالا باید دید با این‌ وضعیت‌ و در حالى‌ که‌ لژیونرها سیستم‌ بازى‌ تیم‌ملى‌ را قبول‌ ندارند چطور مى‌خواهند در این‌ تیم‌ بازى‌ کنند.

سوم:
 امیر قلعه‌نوعى‌ طى‌ روزهاى‌ اخیر متأ‌ثر از عملکرد ضعیف‌ شاگردانش‌ مقابل‌ چین‌ دست‌ به‌ اقداماتى‌ مى‌زند که‌ هیچ‌کدام‌ از آنها را نمى‌توان‌ در چارچوب‌ رفتارهاى‌ معقول‌ یک‌ سرمربى‌ تعریف‌ کرد. درگیرى‌ با امیرحسین‌ صادقى‌ و بحث‌ لفظى‌ با گزارشگر شبکه‌ سوم‌ در چنین‌ شرایطى‌ فقط‌ بار مشکلات‌ تیم‌ملى‌ را افزایش‌ داده‌ و درهاى‌ اردو را به‌ روى‌ حواشى‌ باز مى‌کند. در ارتباط‌ با ماجراى‌ امیر و امیرحسین‌ صادقى‌ بسیار گفته‌ و نوشته‌ شده‌ است‌ اما موضوعى‌ که‌ فعلاً‌ مدنظر ماست‌ انتقادات‌ شدید سرمربى‌ تیم‌ملى‌ از سیاست‌ شبکه‌ سوم‌ سیما است. ظاهراً‌ قلعه‌نوعى‌ از حرفهایى‌ که‌ برخى‌ کارشناسان‌ در مورد تیم‌ملى‌ گفته‌اند، ناراحت‌ شده‌ و بهترین‌ روش‌ را در برخورد مستقیم‌ دیده‌ است!
امیدواریم‌ قلعه‌نوعى‌ به‌ این‌ باور برسد که‌ درگیرى‌ با تلویزیون‌ هیچ‌ مشکلى‌ را از مشکلات‌ تیم‌ملى‌ حل‌ نخواهد کرد و نباید با دامن‌ زدن‌ به‌ آن‌ جو تیم‌ را برهم‌ زد. از سوى‌ دیگر حتى‌ اگر فرض‌ را به‌ آن‌ بگذاریم‌ که‌ کارشناسان‌ از تیم‌ملى‌ انتقادات‌ فراوان‌ کرده‌اند (که‌ البته‌ بخش‌ قابل‌ توجهى‌ از آن‌ نیز منطقى‌ به‌ نظر مى‌رسد) باز هم‌ سرمربى‌ یک‌ تیم‌ملى‌ باید آنقدر باتجربه‌ و پخته‌ باشد که‌ به‌ خاطر این‌ انتقادات‌ عنان‌ اختیار خویش‌ را از کف‌ نداده‌ و رفتارهاى‌ عجیب‌ از خود نشان‌ ندهد.

آیا واقعا پرسپولیس یک سخگوی همیشه شاکی میخواهد؟


بیادی چنئ وقتی است به عنوان سخنگوی پرسپولیس مشغول به کار شده است ..اویا فکر میکردم ظاهر خندنش بهترین فاکتور برای این مسئولیتش است اما بعد از چند مصاحبه و سخرانی فهمیدم که صد در صد اشتباه میکردم.

مصاحبه بیادی با ایران ورزشی ۱۱-۴ رو بخونین:

شاید مجبور شویم از قطبى عبور کنیم
 

 
139827.jpg
ایران ورزشى -«عبور از افشین قطبى» البته موضوع غیرقابل پیش بینى نبود. اگرچه حالا مدیران باشگاه پرسپولیس جدا از تمام بدهى ها یک امتیاز ویژه نیز به افکار عمومى بدهکار شده اند.
سکوت و تعلل مدیرعامل باشگاه پرسپولیس درخصوص عقد قرارداد با افشین قطبى همه چیز را به سمت و سوى شائبه هایى سوق داده که گویا از دل آن وابستگى هاى غیرعادى خودنمایى مى کند تا جایى که مرد خوش برخورد هیأت مدیره نیز تا حد زیادى از خبرهاى درج شده در رسانه ها ابراز نگرانى مى کند و مى گوید: «حوصله پاسخگویى به سخنان بى مورد بعضى ها را نداریم.»
بدون هیچ تعارفى البته باید بگوییم مسؤولان عصبانى باشگاه پرسپولیس امروز به خصوص درباره انتخاب افشین قطبى با توجه به حرف و حدیث هاى خطرناک چند روز اخیر در موقعیت آچمز قرار گرفته اند. گویا همه چیز به کام حمید استیلى است. اگرچه حسن بیادى که گفته مى شود چندان هم موافق با همه کاره شدن استیلى در پرسپولیس نیست، سعى مى کند همچنان قطبى را گزینه اصلى سرمربیگرى سرخ ها در فصل آینده قلمداد کند اما با این حال بر هیچ کس پوشیده نیست که شاید تا چند روز دیگر افشین قطبى به بهانه مبلغ قرارداد یا ادامه همکارى با تیم ملى کره جنوبى از میان گزینه ها حذف و یک مربى ایرانى جایگزین اش شود. گزینه اى که یک منبع آگاه در اشاره اى مختصر درباره آن مى گوید: «استیلى سرمربى نمى شود، بنابراین به دنبال گزینه اى باشید که این روزها سکوت پیشه کرده است.»
گفت وگوى ویژه ایران ورزشى با سخنگوى باشگاه پرسپولیس را بخوانید. او تلویحاً به یک اتفاق عجیب اشاره کرده: «قطبى سرمربى پرسپولیس نمى شود.»

آقاى بیادى! درحالى که استقلال ترکیب کادر فنى خود را کاملاً شناخته است، همچنان در پرسپولیس همه چیز دچار پیچیدگى شده، چرا؟
<اجازه بدهید که من در مورد فوتبال حرف نزنم.
اما وقتى شما در مورد فوتبال حرف زدید از کسى اجازه نگرفتید. وقتى حتى در مورد مسائل فنى صحبت کردید از جامعه ورزش عذرخواهى نکردید.
<حالا مى خواهید با این حرف ها محاکمه ام کنید.
خیر. بحث محاکمه نیست. موضوع از این قرار است که با توجه به حساسیت شرایط تیمى مثل پرسپولیس عدم انتخاب قطعى یک «سرمربى» از سوى هیأت مدیره همچنان قابل انتقاد است.
<ببینید. نمى خواهم در مورد مسائل مربوط به فوتبال حرفى بزنم.
چرا؟
<خب، دوستان ما حضور دارند. آقاى خوردبین هستند. چرا از او سؤال هاى مربوط به فوتبال را نمى پرسید.
آقاى بیادى! سخنگو شما هستید، آقاى خوردبین سرپرست تیم پرسپولیس است. سرپرست تیم که نباید درباره عقد قرارداد با سرمربى حرف بزند.
<بله اما من مدتى در تعامل با رسانه ها قرار گرفتم نتیجه اش این شد که هر روز یک شایعه دامن باشگاه را گرفت.
به نظر شما این پاسخ قانع کننده اى به حساب مى آید؟
<فقط به این دلیل نیست که قصد ندارم حرف بزنم.
هیچ اشکالى ندارد ما از شما مى خواهیم که دلیل اصلى را مطرح کنید. مطمئن باشید حرف شما کم یا زیاد نوشته نمى شود.
<موضوع این نیست، اضافه یا کم کردن حرف هاى من هیچ دردى را دوا نخواهد کرد.
اما سکوت شما هم که سخنگوى باشگاه هستید به نوعى در دامن زدن به شایعات مؤثر واقع مى شود. قبول ندارید؟
<خب، من مدتى است که احساس مى کنم از شغل اجتماعى ام دور شده ام. دوست ندارم به شغل اجتماعى من ضربه اى وارد شود. درست به همین دلیل است که نمى خواهم در مورد مسائل مربوط به فوتبال حرف بزنم.
شما حالا عضو هیأت مدیره و البته سخنگوى باشگاه پرسپولیس هستید. آیا درست است که از پاسخگویى خوددارى کنید؟
<ببینید من اخلاق خاصى دارم. حرف خودم را مى زنم و پایش مى ایستم.
خب، این خیلى خوب است. ممنون اما از پرسپولیس چه خبر؟
<باز شما حرف خودتان را مى زنید.
پاسخگویى شما خیلى از مشکلات را حل خواهد کرد.
<عرض کردم. من به دنبال پاسخ گفتن و پاسخ شنیدن نیستم اما اگر سؤالى به من مربوط مى شود پاسخ مى دهم.
آقاى بیادى! راجع به موضوع انتخاب سرمربى بالاخره کار به کجا رسید؟
<این صدمین بار است که به این سؤال پاسخ مى دهم. فکر مى کنم دیگر حالا هر کسى از سرمربى شدن قطبى خبر دارد.
با افشین قطبى قرارداد بستید؟
<خیر.
با او در تماس هستید؟
<بله.
پس چرا آقاى قطبى از حرف زدن درباره موضوع سرمربیگرى اش در پرسپولیس طى این مدت خوددارى کرده. در مصاحبه اى حتى گفته که تمام فکر و ذهنش موفقیت کره جنوبى در جام ملت هاى آسیا است.
<تا چند روز دیگر همه چیز معلوم مى شود.
یعنى اینکه با او قرارداد مى بندید؟
<شاید.
آقاى بیادى! چرا تا این حد در لفافه سخن مى گویید. بهتر نیست خیلى روشن حرف بزنید؟
<روشن  تر از این نمى توانم عرض کنیم. آقاى قطبى مورد تأیید هیأت مدیره قرار گرفته و ما به طور جدى تصمیم داریم وى را تحت عنوان سرمربى این فصل پرسپولیس جذب کنیم. حالا این اتفاق قطعى خواهد شد یا اینکه حتى امکان دارد از قطبى عبور کنیم.
چرا عبور کنید؟
<گفتم شاید.
چرا شاید عبور کنید؟
< ممکن است اتفاق خاصى رخ بدهد.
چطور؟ چه اتفاقى؟
<خب شاید به توافق نرسیم.
درست به چه دلایلى امکان عدم توافق شما با افشین قطبى وجود دارد؟
< شاید بر سر مبلغ قرارداد به توافق نرسیدیم. از طرفى آقاى قطبى نسبت به تیم ملى کره جنوبى تعهداتى دارد. با آنها قرارداد دارد.
اینها موضوعات تازه اى نیست. مگر شما از قبل این مسائل را بررسى نکرده بودید؟
< چرا. هنوز هم معتقدیم و اعلام مى کنیم قطبى از نظر ما مورد تأیید و البته سرمربى جدید پرسپولیس است اما اگر با او تا چند روز دیگر به توافق نرسیم مجبوریم به سراغ گزینه داخلى دیگرى برویم.
گزینه داخلى دیگر؟ منظورتان چیست؟
<منظورم را گفتم. اگر با قطبى به توافق نرسیم خیلى زود یک مربى ایرانى را جایگزین او خواهیم کرد.
آیا به خاطر حرف و حدیث هاى اخیر نیست که تا حدى درخصوص موضوع جذب افشین قطبى با تردید سخن مى گویید؟
< چه شایعاتى. شایعه ها این روزها بیداد مى کند.
اینکه همه این اتفاقات به نفع حمید استیلى رقم مى خورده تا مثلاً با حذف قطبى که پروژه اى ساختگى بود این مربى جوان در کادر فنى پرسپولیس نفر اول شود؟
< ببینید، من به آقاى فردوسى پور هم گفتم که نباید خارج از حیطه خودش عمل کند. این حرف ها ساخته و پرداخته ذهن افرادى است که دوست ندارند افشین قطبى به پرسپولیس بیاید.
اما تقریباً همه روزنامه ها به نقد این شایعه پرداختند.
<خب همین است. درد ما همین جاست. بعضى از روزنامه هاى لمپن به این مسأله پرداختند و آن را با بزرگ نمایى به یک مشکل جدید تبدیل کردند.
از کدام روزنامه هاى لمپن حرف مى زنید؟
< از همان روزنامه هایى که حوصله و وقت پاسخ دادن به مزخرفاتشان را نداریم.
آقاى بیادى! فکر نمى کنید براى عصبانى شدن کمى زود باشد؟
< نه. ببینید، ما انتظار داریم که خبرهاى درست و مستند در رسانه ها منعکس شود.
اما شما بهتر از هر فرد دیگرى مى دانید که هر شایعه اى لزوماً یک دروغ نیست.
<من به جرأت مى گویم تمام آن چیزهایى که امروز درباره قطبى نوشته مى شود شایعه است.
من درباره قطبى به طور مشخص از شما سؤالى نپرسیدم. چه چیز باعث ناراحتى شما شده؟
< شایعه هاى دروغ.
آیا این دروغ است که گفته مى شود قطبى نامى براى نبودن در معادلات سرمربیگرى پرسپولیس است؟
< اینها تحلیل شماست.
آیا این دروغ است که گفته مى شود افشین قطبى به رژیم گذشته وابستگى دارد؟
< این دیگر خیلى مزخرف است.
اما همین حرف مزخرف در سایه تعلل مدیران باشگاه، امروز فضاى رسانه اى را درباره پرسپولیس به سمت و سوى توهم کشانده.
< این حرف توسط آنهایى مطرح شده که از حضور قطبى احساس ضعف مى کنند.
این موضوع را تکذیب مى کنید؟
< بله.صددرصد. شما فکر کرده اید ما دیوانه ایم که به سراغ گزینه اى برویم که ...
اما طبق اخبار موثق متأسفانه این شایعه چندان هم دروغ نیست.
<صحت این مسأله را دستگاه هاى مسؤول باید تأیید کنند نه روزنامه ها.
اما به نظر مى رسد مثل گذشته درباره قطبى محکم سخن نمى گویید.
<جمعه در یک برنامه تلویزیونى حرف هایم را خواهم زد.