باختیم ..................اما ...

سکانس اول:

بازیکنان به سرعت و تند تند وارد رختکن شدند.....همه منتظر انفجار......منتظر سلطان

غضبناک وارد رختکن شد.....سلطان آمد.

همه نیم خیز شدند

روبه‌ تدارکات‌ تیم: پیراهن‌هاى‌ جدید بچه‌ها را جمع‌ کن‌ تا تکلیف‌ آنها را روشن‌ کنم‌ .

همه به‌ ترتیب‌ پیراهن‌هایشان‌ را از تن‌ درآوردند و تحویل‌ تدارکات‌ تیم‌ دادند.
بازى‌ را به‌ شوخى‌ گرفتیم‌ و در پایان‌ هم‌ نتیجه‌ را واگذار کردیم‌ من‌ متأسفم‌ که‌ اینگونه‌ بازى‌ کردید.


سکانس دوم:

رو به‌ مهرداد اولادى‌ و ابراهیم‌ اسدى‌: آقاى‌ اولادی! شما چرا داخل‌ زمین‌ راه‌ مى‌روید؟ ظاهراً‌ غرور سرتاپاى‌ وجودت‌ را گرفته‌ و اصلاً‌ نمى‌دانى‌ کجا بازى‌ مى‌کنى‌!!!!

شما آقاى‌ اسدی! چرا اینقدر بیهوده‌ خطا مى‌کنى‌ مى‌خواهى‌ تیم‌ را از جریان‌ بازى‌ خارج‌ کنی؟

واقعاً‌ که‌ حیف‌ از پیراهن‌ پرسپولیس‌ که‌ بر تن‌ شماست.


سکانس سوم:


‌فردا ظهر رأس‌ ساعت‌ 12 به‌ ورزشگاه‌ کارگران‌ بیایید من‌ با شما کار دارم‌.
 
فعلاً‌ مرخص‌ هستید!

خلاص.............
نظرات 3 + ارسال نظر
سهیل سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 05:26 ب.ظ http://hoboot.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.... هنوز هم قرمزته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

قاصدک چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:09 ق.ظ http://beesayeh.persianblog.com

پرسپولیسی ولی با زمینه آبی؟!
خوش باشی

حامد جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:39 ق.ظ http://pourhamed.myblog.ir/

پرپولیس سرور استقلاله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد